مسوولیت قانونی پزشک جراح زیبایی
مسوولیت قانونی پزشک جراح زیبایی از دیدگاه قانون به بیان وکیل پایه یک دادگستری
بعضی اوقات از اینکه در مراکز درمانی متوجه میشوم پزشکان زیبایی برای خلاصی خود از محدودیتهای قانونی و شکایت وکیل از انان اقدام به اخذ رضایتنامه می کنند خنده ام می گیرد اصولا مگر میشود تخلف را با اخذ رضایت کتبی زیر سوال برد لذا سعی بر این دارم بعنوان وکیل پایه یک دادگستری و مشاور حقوقی به مسوولیت پزشک زیبایی بپردازم
بغیر از آنچه از مسئولیت پزشک زیبایی که در پیش بیان شده می توان بر علیه پزشک به سبب افشای راز و افترا دعوای حقوقی مطرح نمود ولی نسبت به قسمتی از آنها پزشک مصونیت دارد. ای دعاوی و مصونیتها شامل دو بخش می باشند:
مصونیت مطلق-پزشک در برابر آنچه که از بیمار در دادگاه قانونی (یا پارلمان) بیان می کند و نسبت به آنچه که بیک وکیل قانونی یا مشاوره حقوی قانونی بمنظور تهیه دادخواستا برای دادگاه می گوید مصونیت مطلق دارد .از این گفته ها بهیچ وجه نمی توان بعنوان افشای راز و یا تهمت و افترا بهره برداری کرد و پزشک را متهم نمود و بر علیه او دادخواست داد.
مصونیت مشروط-در خارج از دادگاه و در شرایط عادی نیز نقض قوانین رازداری برای پزشک پاره ای از اوقات مجاز است . این موارد مجاز قابل تعقیب قانونی نمی باشند بیا مشروطبه شرایطی باشند . یکی از شرایط این است که اظهارات پزشک نباید بر پایه بداندیشی و کینه جوئی بیان شده باشد و قصد خیر در آن مسلم گردد و هم چنین کسیکه این راز باو گفته می شود صلاحتی شنیدن و حق دانستن آن را داشته باشد . برای مثل می توان اطلاع دادن بیماریهای عفونی ، پروانه مرگ و غیره را نام برد.
اینها از موارد مجاز می باشند وی مشروط به شرایطی هستند. شرط این است که دریافت کننده خبر مسئول سازمان بهداشت یا مؤسسه پزشکی وی آن دفتر ثبت متوفیان یا هر سازمانی دیگر بایدبرابر قانون صلاحیت دریافت خبر را داشته باشد و این راز نیز فقط به او گفته شود . بهمین ترتیب در مورد کارگران گرمابه ها و رانندگان سالخورده که برای مؤسسات حمل و نقل عمومی کار می کنند. در این مورد اطلاع دادن بیماری و افشاری راز آنان بشرطی برای پزشک مجاز است که فقط به مدیر مسئول و سرپرستی گفته شود که اولاُ توانائی اقدام قانونی و پیشیگیر را داشته و ثانیاُ برابر قانون برای دانستن آن راز صالح شناخته شده باشد . برای پزشکی که قوانین اخلاقی بالا را مد نظر قرار میدهد اشکالاتی در عمل پیش نخواهد آمد معهذا باید دانست که بین نوشته ها و مقررات بصورت تئوریو آنچه که در عمل و در کار درمان روزانه رخ می دهد اختلاف زیادی وجود دارد. پزشک باید درباره آنچه که از بیماران خود می داند همواره صندوق اسرار باشد و هیج گاه جانب احتیاط را از دست ندهد حتی در میان نزدیکترین بستگان و یا خانواده خود چه بسا خبری از پیش شایع شده است یک بی احتیاطی پزشک گناه را بگردن او میاندازد و موجب تشویش خاطر و احیاناُ زیان مالی برای او می گردد.
در بعضی از کشورها پزشک اجبار قانونی دارد . جراحات سلاح آتشین و زخمهای جنائی را که در کار طبابتب می بیند به پلیس ویا مقامات قانونی یا اجرائی دیگر گزارش نماید. ولیدر کشور بریتاینا باستثنای ایرلند شمالی این اجبار وجود ندارد بکله موضوع گزارش دادن و یا ندادن یک خبر چنائی یا جنحه بتوسط پزشک معالج به وجدان پزشک و به داشتن و بینش شخصی او واگذار می شود بطور کلی پزشک زببایی در این مورد وقتی می تواند بمقامات مسئول گزارش نماید که یا رضایت بیمار را بدست آورده باشد و یا یکی از شرایط زیر وجود داشته باشد:
آ-امکان تکرار خطا یا بیماری خطیر و یا مرگ مانند ادامه کار سقط جنین کننده های حرفه ای که با تکنیک های نادرتس و روش های آلوده و غیر گندزدائی به کار می پردازند.
ب-هر گاه دلایلی دائر بر مسموم نمودن یک یا چند نفر بدست آید . در اینجا دلایل پزشکی برای اثبات ادعا لازم است هم چننی باید کوشش کرد رضایت شخصی را برای افقشای راز بدست اورد ضمناُ باید دانست هر گونه تماس با مقامات مسئول برای این مسائل باید کاملاُ خصوصی و محرمانه باشد و فقط به افسر ریاست پلیس و فرمانده کل و یا به ریاست کلانتری و یا شهربانی گفته شود.
پ-موضوع بچه آزاری مطرح باشد و آن عبارت است از ایذاء آزار کودان توسط والدین یا سرپرست و نگهدارنده کودک . موضوع بچه آزاری مسئله مهمی است که در فصل مربوط به خود بتفصیل خواهد آمد . در اینجا فقط ارتباط آنرا با وظیفه رازدرای و وظیفه اخلاقی و وجدانی پزشک مطرح می نمائیم . موضوع بچه آزاری که امروزه یکی از مباحث مهم پزشکی و قانونی می باشند در گذشته نا شناخته بود زیرا از یک سو برای پزشک باور کردن ایذاء و آزار بتوسط پدر واقعی یا سرپرست قانونی کودک دشوار بود و از سوی دیگر وظیفه رازدرای مانع افشاء بچه آزاری و خبر دادن آسیب کودک به مراجع قانونی می شد. ولی تدریجاُ موضوع صورت دیگری یافت چون گاه مواردی پیش می آمد که ممکن بود به ایجاد نقص عضو در کودک انجامد و یا احیانا منجر به مرگ کودکی شود.در نتیجه با وجود دشواری نقض قانون رازداری ، پزشکان زیبایی برای نجات جان کودکان و پیش گیری از حوادث مرگزا نادیده گرفتن وظیفه حفظ اسرار پزشکی و اطلاع دادن این موارد را به مراجع لازم ترجیح دادند بویژه اگر آزار دادن کودک بصورت تکرار در آید و پزشک معالج این موارد را به بیند باید در اندیشه جان کودک باشد چرا که ممکن است یکی از این آزارها بقیمت جان کودک تمام شود . پس پزشک نمی تواند به بهانه وظیفه رازداری تماشاگر ستاندن جان انسانی شود بلکه وظیفه وجدانی پزشک حکم می کند که بیاری کودک بشتابد و اگر لازم می دند به مراجع یاری دهنده متوسل شود گاهی شایسته است نظر مشورتی همکار پزشک دیگر و یا متخصص اطفال جل ب شود هم چنین پاره ای موارد اطلاع دادند و یاری خواستن از مقامهای مسئول سازمانهای حماتی کودکان و انجمنهای خیریه و رفاههای کودکان به گزارش دادن به پلیس ترجیح دارد. گزارش به بازرسان N.S.P.C.C0انجمن ملی پیشگیری از ایذاء و آزار کودکان و به مسئولین سازمانهای مدافع حقوق کودکان باید با دقت فراوان و ملاحظه جوانب کار انجام پذیرد.
دیگر از مسائلی که در این فصل مطرح می شود موضوع سقط جنین است و اطلاع دادن آن به مراجع قانونی بتوسط هر پزشکی از آن آگاه شده است چیزیکه بلافاصله می توان گفت این است که افکندن جنین یا اقدام به جنین افکنی بتوسط یک زن اگر چه بر پایه قوانین جنایت محسوب می شود ولی اطلاع دادن به مراجع قانونی خارج از وظیفه پزشک است . هیچ مرجعی حتی پلیس نیز چنین توقعی ندارد.
اگر نشانه ها و دلایل کافی بر انجام یک سقط جنین جنائی وجود داشته باشد باز هم پزشک آگاه شونده حق ندارد بدون کسب اجازه از زن افشای راز نماید و مراتب را به مقامات قانونی اطلاع دهد. اگر در نتیجه عمل سقط جنین عوارضی در زن بوجود آید که سلامتی و حیاتش را بخطر انداز د مانند ایجاد سپتی سمی به سبب شیوه نادرست سقط جنین یا بکار بردن اسباب ضد عفونی نشده ممکن است پزشک بخواهد برای نجات جان او از مراجع دیگری کمک بگیرد و ناچار به افشای راز شود . در یک چنین مورد وظیفه پزشک این است که از بیمار درخاست نماید وا ورا تشویق کند تا رضایت بدهد که سرش فاش شود البته مشروط بر اینکه خود زن که مرتکب جرمی شده است از تعقیب قانونی مصون باشد. ولی اگر با چنین وضعیت باز هم زن رضایت ندهد و به مکتوم نگهداشتن سرش اصرار ورزد پزشک چاره ای ندارد و نباید بمرجعی خبر دهد بلکه خود ماحرا را در همانجا پایان بخشد . در سال ۱۹۱۴ از سوی کالج سلطنتی پزشکان انگلستان دستوری صادر شد که تأییدی بر نظر قضائی یک از قضات آنزمان بود. در این دستور پزشکان یاد آوری شده است که اطلاع دادن یک سقط جنین جنائی بدون رضایت بیمار دور از وظیفه پزشک است و او نباید مبادرن به اینکار نماید. البته این هم یکی از مواردی است که باید اذعان داشت که مسئله مسئولیت اخلاقی پزشک بر روی دشواریهای اجتماعی و مسائل زیان آرو جامعه سنگینی می کند. ولی اگر سقط جنین جنائی منجر که مرگ زن شود طبعا پای پزشک قانونی و یا کرونر کسیکه در کشور انگلستان و بعضی ایالات آمریکا و پاره ای از کشورهای دیگر جهان بجای پزشک قانونی به مرگهای مشکوک رسیدگی می کند. به میان کشیده خواهد شد و در این صورت همه اسرار و نکات ناشناخته کشف شده و حقایق آشکار می گردد و برای اقدامت قانون در اختیار دادرسان گذاشته می شود.
افشای گزارش های پزشکی –درباره اهمیت گزارش های دقیق پزشکی در جای دیگر بتفصیل سخن خوهد رفت ولی در اینجا مقتضی است شرایطی را که یک گزارش پزشکی از مطلب یا بیمارستان در اختیار دیگران گذاشته می شود مورد بحث قرار گیرد.پس از بوجود آمدن تشکیلات خدمات بهداشتی ملی (N.H.S.) و افزایش شکایات و دادخواستهای مربوط به حرفه پزشکی دیگر ردو بدل کردن پرونده ها و اطلاعات خصوصی درباره بیماران که در گذشته بصورت غیر منطقی وبی ضابطه انجام می گرفت کمتر دیده می شود . مطابق معمول گزارش های پزشکی نباید نتسلیم افراد عامی و غیر فنی شود مگر اینکه دلایل منطقی و قابل قبولی وجود داشته باشد و در صورت لزوم گزارش پزشکی باید تحویل همکار پزشک دیگر گردد . در بیمارستانها مدارک و اطلاعات مربوط به بیمار متعلق به مسئول و مدیر بیمارستان می باشد نه به پزشک معالج. ولی بمایران خصوصی یک پزشک از این قاعده مستثنی هستند.
هر گاه شکایتی از یک بیمارستان مبنی برسهل انگاری و غفلت در امور پزشکی و امور پرستاری انجام بگیرد مدارک و گزارشهای پزشکی را نباید در اختیار مشاوران حقوقی قرار داد مگر با اجازه نمایندگان قانونی کمیته مدیریت بیمارستان. از سوی دیگر گزارش ها و مدارک پزشکی یک بیمار نباید در اختیار کارفرما یا کمپانیهای بیمه و یا نمایندگان آنها قرار داده شود مگر با رضایت و اجازه خودبیمارو چنانچه بیمار از نظر شعور مهجور بود و یا فوت نمودهباشد باید رضایت بستگان بلافصل و یا سرپرست قانونی او جلب شود . هم چنین مسئولین یک بیمارستان اگر مشکوک شوند که قصد سوء استفاده بر علیه پزشک یا بیمارستان در کار است و یا منظور کسب دلیل بر علیه پزشک یا بیمارستان است . می توانند از دادن پرونده و گزارش پزشکی یک بیمار به خود او نیز امتناع نمایند . مواردی که مسلم شود موضوع شکایت از پزشک بیمار ستان بهیچ وجه مطرح نمی باشند می توان به مشاوران حقوقی و مپانیهای بیمه اجازه داد بمنظور جبران خسارات بیمارات بیمه شده پرونده آنها را بازدید نمایند بشرطی که رضایت خود بیمار جلب شده باشد ولی هیچگاه اطلاعات مربوط به بیمار و گزارشهای پزشکی خود بخود به کسی داده نمی شود اصولاُ در تهیه گزارش پزشکی اجباری وجود ندارد و فقط بدستور دادگاه و فرمان قانون می توان بری شکف و بررسی چنین مدارکی اقدام کرد. ولی بتازگی تغییراتی در رویه های قانونی بوجود آمده است که بر مبنای آن وکلای دادگستری می توانند از مدارک و گزارش های پزشکی در صورت نیاز استفاده کنند حتی وقتیکه مسئله مورد نظر به محکمه نرفته باشد و به مرحله محاکمه نرسیده باشد. بر پایه این رویه ها یک مشاور حقوقی قانونی حق دارد گزارش بالینی بیمار را مطالعه کند و ببیند آیا زمینه کافی برای دادن یک دادخواست قانونی وجود دارد یا نه؟ در اینجا نیز پزشک معالج و مسئولین بیمارستان نباید غافل باشند و بهیچ روی هشیاری خود را کم نکنند و همیشه یاد داشت باشند که امکان تحت بازجوئی قرار گرفتن از سوی مقامات قانونی و پزشکی در هر حال وجود دارد.
روابط اخلاق ی پزشک با پزشکان دیگر – از نظر اخلاقی یک پزشک هنگامی که بیماری را تحت درمان قرار میدهد بهیچ روی نباید از اعمال درمانی پزشک معالج اول انتقاد و عیب جوئی نماید حتی باید دقت کافی بعمل آورد که مبادا ناخواسته اشارات و کنایاتی برای تحقیر وبی حرمت ساختن همکار دیگر از او سر بزند . شکی نیست بین چند پزشک در تشخیص یک بیماری ممکن است اختلاف نظر بروز کند و ابراز عقیده یک پزشک برای تشخیص بیمار خود حق قانونی اوست ولی این اظهار نظر باید به شیوه پسندیده ای انجام گیرد که مبادا اعتماد بیمار به پزشک یدگر و یا اصولاُ نسبت همه پزشکان کاهش یا بد و یا سلب شود. این مسئله بویژه اگر یک پزشک عمومی بیماری را به بیمارستان معرفی نماید و در آنجا بستری کند بیشتر اهمتی پیدا می کند زیرا پزشکان متخصص جوان بیمارستانها که متأسفانه میزان رک گوئی و نسنجیده گوئی آنها با سالهای کم ترجبه شان نسبت معکوس دارد گاهی بدون توجه به اهمیت موضوع از نظر اخلاق پزشکی در حضور همگان در انتقاد همکار دیگر داد سخن می دهند. هم چنین هنگام مشاوره پزشکی ( کنسولتایسیون Consultation) در بالین بیمار بستری در خانه نیز رعایت این قسمت از اخلاق پزشکی ضررتی وافر دارد و اگر لازمست درباره تشخیص بیمار بحث و گفتگو درگیرد اینکار باید حتماُ دور از حضور بیمار و در اطاقی دیگر و فقط بین پزشکان انجام شود . اگر به سبب عدم رعایت این موازین اخلاقی بیمار و مشتری مطب یک پزشک به سوی پزشک دیگر جلب شود کار پزشک دوم گذشته از اینکه از نظر اخلاقی مذموم و نا پسند است از نظر مقررات سازمان نظام پزشکی کشور نیز قابل تعقیب می باشد اگربیماری که تحت نظر یک پزشک معالجه می کند خود بخواهد برای درمان یا تشخیص به پزشک دیگری مراجعه کد بر پایه اخلاق پزشکی ، پزشک دوم باید اورا متقاعد کند که بهتر است نزد پزشک اول معالجه خود را ادامه دهد. چنانچه بیمار امتناع ورزد و اصرار کند . روش پسنده این است که با پزشک معالج اول تماس بگیرد و با اطلاع وجلب موافقت او بیمار را بپذیرد چرا که ممکن است کار به جدال و اختلاف بین دو همکار پزشک انجامد و به شئونات حرفه پزشکی لطمه وارد آید. در مقررا سازمان خدمات بهداشت ملی (N. .H.S.)یک بیمار وقتی می تواند پزشک معالج خود را عوض کند که یا رضایت پزشک معالج او را گرفته باشد و یا مدت ۱۴ روز بیماری وی به تأیید مقامات بهداشتی محل برسد. اگر پزشک بیمارستان ، بیمار مطب یک پزشک عمومی را بستری نموده است باید در پایان در مان و برای انجام مراقبتهای زمان نقاهت او را نزد پزشک اول که پزشک خانوادگی او نیز می باشند برگرداند و در این خصوص اگر توصیه های درمانی و بهداشتی لازم می داند باطلاع برساند. اینکار موجب استحکام ارتباط پزشکان خانوادکی و پزشکان عمومی با بیمارستانها و پزشکان متخصص می شود و بهره اینکار از جنبه های اخلاقی و علمی بسود همگان است.
افتتاح مطب تازه-بجز آنچه که مربوط به محدودینهای قانونی اعمال پزشکی است مسائل دیگر نیز پیش می آید که از دیدگاه اخلاق پسندیده نمی باشد . از آنجمله پزشکی که بعنوان آسیستان و یا شریک در مطب پزشک دیگر کار میکند اگر پس از جدا شدن از او مطب تازه ای در قلمرو مطبی او تأسیس نماید کار او خلاف اخلاق و شرافت پزشکی محسوب می شود. چرا که شناسائی و موقعیت محلی که او بدست آورده است مربوط و متعلق به پزشک اول است و امتیازی که برای جلب بیمار و مشتری کسب کرده است امتیازی ناحق و ناپسند است. حتی زمانی که باتعیین برنامه از سوی سازمان خدمات بهداشتی پزشکان یک منطقه به نوبت به مرخصی و تعطیلات می رونت همکار شریک مطب ویا آسیستان هر گونه تغییر برنامه پزشکی خود را در آن مطب باید با توافق پزشک اول انجام دهد . بسود همه پزشکان است که از این اصل کلی اخلاق پزشکی تحت نظر سازمان صنعتی خود پیروی نمایند و پزشک کهتر هیچگاه بخود اجازه ندهد نسبت به پزشک بزرگتر که پیش کسوت است رفتاری نادرست پیش گیرد. طول مدت مطب درای با صرف نیروی فکری و بدنی است که موجب شهرت و موفقیت می شود. این امتیاز بای برای همه همکاران صنف پزشکی محترم شناخته شود. شعاع جغرافیائی و بعبارت دیگر حریم مطب پزشکی که در آن حدود نباید مطب دیگری افتتاح کند بسته به هر منطقه و بخش فرق میکند این حاود در شهرها خیلی کم و بر عکس در روستاها وسیع تر است . در جاهائی که مقررات سخت و حریم ها تنگ باشد ممکن است نقض مقررات موجب دادخواتس خسارت و زیان بتوسط پزشک اول شود و یا حکم به جلوگیری از ادامه کار مطب تازه صادر گردد.
مشاوره پزشکی در خانه ( کنسولتاسیون) – یکی از وظایف پزشک عمومی و یا پزشک معالج این است که اگر در تشخیص یا در مان بیمار خود احساس ناتوانایی کند ترتیب تشکیل کنسولتاسیون پزشکی متشکل از متخصصین آن رشته را بدهد. اینکار به پیشنهاد بیمار و یا بستگان او نیز می تواند انجام بگیرد بشرطی که دلایل آنها برای تشکیل کنسولتاسیون منطقی باشد . در این نوع مشاوره پزشکی که اصطلاح کلی آن ۰ کنسولتاسیون است منظور عوض کردن پزشک معالج نمی باشد بلکه غرض اصلی یافتن راه چاره برای بیمار و نجات جان بیمار است . یک یا چند پزشک متخصص دعوت شده و پزشک معالج همه باید در یک زمان در بالین بیمار حاضر باشند . پزشک دعوت کننده باید تمام اطلاعات لازم برای مشاوره را از پیش تهیه و آماده نموده باشد. انتخاب پزشکان مشاور باید فقط بر پایه دانش و شایستگی و خبرگی آنها درباره بیماری مورد نظر انجام گیرد نه بر مبنای دوستی با پزشک معالج و یا پرداخت حق الزحمه. دیکوتومی یا تقسیم حق مشاوره یک اصطلاح زشت قدیمی در حرفه پزشکی است که در اصل در انجام کنسولتاسیون در خانه بتوسط متخصصین رشته پزشکی ابداع شده است و مرتکبین آن از یکسو پزشک معالج و از سوی دیگر پزشک متخصص مشاور بودندکه حق مشاوره را بین خود تقسیم می کردند و در عمل پزشک متخصص بخشی از حق الزحمه خود را به پزشک عمومی دعوت کننده بعنوان رشوه باز پس میداد تا او تشویق شده ودر همه مشاوره ها از او دعوت بعمل آورد این عمل ناپسند که امرزوه خوشبختانه متروک شده است نه تنها خلاف اخلاق می باشد بلکه از نظر قانون بزهی قابل پیگرد است زیرا برای طرفین معامله بمنزله رشوه دهی و رشوه ستاین است و براساس قانون مجازات ارتشاء می توان آنانرا تحت تعقیب قرار داد.
گذشته از اینها و بفرض اقدام قانونی انجام نگیرد ممکن است این پزشکان در شورای انتظامی سازمان نظام پزشکی کشور تنبیه انتظامی بشوند و نام آنان از دفتر ثبت پزشکان در سازمان نظام پزشکی حذف شود و عضویت سازمان را از دست بدهند.
پزشکان مسئول درمانگاه در مراکز صنعتی – در مورد کارگران کارخانه ها که از یکسو دارای پزشک خانوادگی در منطقه مسکونی خود هستند و از سوی دیگر تحت نظر پزشک مسئول درمانگاه کارخانه قرار دارند باید همیشه یک ارتباط مناسب و شایسته پزشکی بین دو پزشک درباره بیماری و بهداشت آنان وجود داشته باشد . زیرا اگر چه حدود وظایف پزشک کارخانه محدود و منحصر در مسائل مربوط به کار و کارخانه می باشد ولی از نظر پزشکی تعیین یک حد مشخص و قطعی بین مسائل بهداشتی و درمانی و تعیین حدود قطعی وظایف دو پزشک کار دشواری است . انجمن پزشکان انگلستان از جنبه اخلاقی برای پزشکان کارخانجات خط مشی تعیین نموده است که نکات مهم آن عبارتند از ,:
آ-وظیفه پزشک درمانگاه کارخانه در مان اورژانسهای پزشکی و تمام موارد مربوط به کار و کارخانه است . درمان بیماریهای دیگر که در وظیفه پزشک عمومی خانوادگی او می باشد از وظیفه پزشک کارخانه خارج است مرگ اینکه صورت همکاری بین دو پزشک داشته باشد.
ب-هرگاه پزشک درمانگاه کارخانه به یک موضوع مهم پزشکی مربوط به کارگر برخورد نماید باید خیلی زود آن موضوع را به آگاهی پزشک خانوادگی او برساند. این ارتباط پزشکی لازمست همیشه بین پزشک کارخانه و پزشک خانوادگی کارگر وجود داشته باشد.
پ-هر گاه پزشک کارخانه به یک مورد بیماری خارج از حدود وظایف خود در یک کارگر مشاهده کند بهتر است برای درمان او را نزد پزشک خانوادگیش معرفی کند و خود درمان او را بعهده نگیرد.
ت-اگر مقتضیات پزشک ایجاب میکند که کارگر به بیمارستان معرفی شود جز در موارد اورژانس و مسائل مربوط به کار پزشک کارخانه باید اینکار را بعهده پزشک خانوادگی کارگر بگذرا مگر اینکه با مشاوره و موافقت پزشک خانوادگی باشد.
ث-تمام مسائل بهداشتی و درمانی در خارج از کارخانه و بی ارتباط بکار دور از وظایف پزشک کارخانه است رسیدگی به این مسائل بعهده پزشک خانوادگی است . اگر ضرورت ایجاب کند که پزشک کارخانه در آنها دخالت نماید باید با مشاوره و موافقت پزشک خانوادگی باشد.
ج-پزشک کارخانه در مورد مسائل مربوط به کارخانه و کار از قبیل حادثه آفرین بودن سیستم کار یا دستگاهها و بیماریزائی نوع کار ولوازم کار شخصاُ حق ندارد اعلامیه و آگهی صادر کند مگر اب مشاوره مسئولین امر و از طریق سازمان کارگران و تشکیلات کارگری . ولی اگر از سوی دادگاه یا مقامات قضائی پرسش بعمل آید از این موارد مستثنی بوده و پزشک موظف است پاسخ درستب دهد.
پزشکان آموزشگاهها- همانگونه که درباره پزشکان کارگاهها گفته شد بین پزشکان آموزشگاها و پزشکان خانوادگی دانش آموزان نیز باید یک ارتباط پزشکی و همکاری بمنظور بهبود وضع بهداشت و درمان آنان وجود داشته باشد . معاینه پزشکی دانش آموزان در آموزشگاهها یک وظیفه قانونی برای پزشک مسئول آموزشگاه است و بر پایه برنامه ای که از پیش تنظیم شده است باید آنرا انجام دهد مگر وقتیکه ولی دانش آموز بصراحت عدم رضایت خود را اعلام دارد و این حق را از و سلب کند.
اگر پزشک آموزشگاه در دانش آموزی علتی بیابد که نیاز به مراجعه به متخصص یا بستری شدن در بیمارستان باشد جز در موارد اورژاسن خود بتنهائی نباید اقدام کند و لازم است نخست پزشک خانوادگی کودک را در جریان بگذراد و با مشورت او اینکار را انجام دهد زیرا مسئول درماهای بعدی و مراقبتهیا پزشکی پس از بیمارستان یا عمل جراحی پزشک خانوادگی است . ولی اگر پزشک خانوادگی به اطلاعیه کتبی پزشک آموزشگاه تا مدت یک هفته پاسخ ندهد پزشک آموزشگاه حق دارد خود مستقیماُ برای معرفی کودک بیمار به متخصص یا بیمارستان اقدام نماید ولی موظف است رونوشت معرفی نامه و نتیجه اقدامات خود را برای آگاهی پزشک خانوادگی کودک ارسال دارد
پذیرش بیمار – پزشک اصولا در پذیرش بیماری که باو مراجعه می کند اجبار قانونی ندارد مگر وقتیکه در سر خدمت باشد از سوی سازمان ملی خدمات بهداشتی باو معرفی شود . پزشکی که مطب خصوصی دارد نیز محققاُ مجبور نیست هر کسی را که برای درمان به او مراجعه می کند بپذیرد و کسی را که نمی خواهد تحت درمان قرار دهد. ولی اگر پزشک بیماری را برای درمان پذیرفت بینمعنی است که نسبت به او تعهد و مسئولیت پذیرفته است . این مسئولیت مطلق است و از پزشک سلب نمی شود مگر در یکی از شرایط زیر:
آ-بیمار به میل و اراده درمان نزد پزشک خودداری نموده و پزشک دیگری مراجعه کند.
ب-درمورد بیماری که بتوسط کمیته درمان خانوادهF.P.C و از روی لیست سازمان ملی خدمات بهداشتی N.H.S باو معرفی شده باشند که دو حال دارد:
در همان روز بیمار توسط پزشک دیگری پذیرفته شده باشد و یا دوباره از سوی کمیته درمان خانواده به پزشک دیگری معرفی شود.
۲-پزشک بمدت یک هفته بیمار معرفی شده از سوی کمیته درمان خانواده را تحت نظر بگیرد روز هشتم او می تواند با ارسال نامه ای به کمیته درمان خانواده پایان دوره درمان را اعلام و ازخ ود سلب مسئولیت نماید.
پ-با مرگ و یا دور از دسترس قرار گرفتن یکی از طرفین پزشک یا بیمار . پزشکانی که با سازمان ملی خدمات بهداشتی N.H.S همکاری دارند موظفند موارد اورژانس فوری فوتی را در هر شرایطی بپذیرند چه بیمار جزء لیست آنها باشد و چه نباشد اصولاً پذیرفتن بیمار اورژالنس و اقدام فوری برای درمان او وظیفه قانونی و اخلاقی هر پزشک است اعم از پزشکان سازمان ملی خدمات بهداشتی و یا پزشکان آزاد.
پزشک از نظر اخلاقی بیمارانی با شرایط زیر را نباید بپذیرد مگر با موافقت و رضایت پزشک معالج آنها.
-هر بیمار یا اعضاء خانواده او که پزشک دومی قبلاُ بعنوان پزشک مشاور و یا جانشین همکار او را تحت درمان قرار داده است .
-هر بیمار که هنگام مراجعه تحت درمان کلینیکی یک همکار دیگر قرار دارد مگر اینکه برای او مسلم شود که همکار پزشک او بعلتی نمی تواند دیگر اورا بپذیرد و یا مراجعه او به پزشک دیگر موافق است.
-هر بیمار یا اعضاء خانواده او که از دو سال پیش امور درمانشان تحت نظر یک پزشک مشاور ویا جانشین پزشک قرار دارد.
-هر بیماری که بدلیل عدم دسترسی به پزشک معالج خانوادگیش شخصاُ مراجعه و در خواست درمان نماید .در این موارد پزشک معالج دوم فقط می تواند بطور موقت و برای همان مورد که مراجعه کرده او را تحت درمان قرار دهد و در پایان معالجه باید بیمار را دوباره نزد پزشک معالج خانوادگیش عودت دهد.
تجیزات و لوازم کار در اطاق های معاینه و جراحی – بر پایه مقررات سازمان ملی خدمات بهداشتی (N.H.S.) هر پزشک معالج موظف است لوازم و وسایل کار برای معاینه و معالجه بیمار را بطور کامل تمیز و اختصاصی فراهم نماید.
پزشک معالج و همچنین همه مسئولین تهیه مقدمات و لوازم اطاق معاینه و درمان نسبت که جراحات و آسیبهای بیمار که ناشی از نواقص تجیهزات اطاق معاینه و درمان باشد . دارای مسئولیت هستند. اگر چه پاره ای از حوادث که در اطاقهای معالجه و معینه رخ می دهد غیر قابل پیش بینی می باشد مانند آنچه که مربوط به نواقص ساختمان . معایت کف اطاق اشکالات برق ، نور و غیره است. برای این موارد نیز حق بیمه مناسب نسبت به خطرات و صدمات وارد شده قابل وصول می باشند. آنچه که در آگهی ها نوشته می شود و یا در تابلوی بیرون مطب یا درمانگاهها و یا اطاقهای عمل بچشم می خورد نمی تواند راهنما برای قضاوت و ملاک عمل برای آنچه که در داخل اطاق می گذرد باشد . بلکه توجه به اصول کلی اخلاق و وجدان کاری است که می تواند اعمال درمانی و جراحی را بر پایه ضوابط و مقررات باید تهیه شده باشد می توان نام پزشک تخصص و ساعات کار یا عمل جراحی را ذکر نمود اگر چه کمیته اخلاق انجمن پزشکان انگلستان (B.M.A.)هر گونه شرح اضافی تخصصی بجز عناوین ساده پزشک و جراح را در تابلو ناپسند می شمارد معهذا نوشتن رشته تخصصی که پزشک در آن رشته مخصوص دارای تخصص می باشد کاملاُ عادی است . نوشتن رشته تخصصی در تابلو پزشکان متخصص می تواند راهنما برای مراجعه کنندگان و بیماران بدون واسطه پزشک عمومی باشد . اطاق معاینه و مشاوره نباید پوشیده از آگهیها و تبلیغات برای جلب بیمار و مشتری باشد مانند آنچه که در دندانسازیها ، داروخانه ها، عینک سازیها،هتلها دیده می شود . هم چنین اجازه دادن به هتلها و کلوپها و قرار داد بستن با آنها برای معرفی مسافرین بیمار و بیماران بیگانه به مطب پزشک از اخلاق پزشکی بدورا ست . سپردن کارت ویزیت پزشک به هتلها، کلوپهاو تجارتخانه ها بمثبه آگهی تبلیغاتی دادن و جستجوی مشتری کردن است که از نظر اخلاق پزشکی مذموم و بوسیله سازمان عمومی نظام پزشکی (G.M.C) قابل تعقیب و تنبیه انظباطی است پزشک باید همواره دقت نماید تا از مقررات و آئین نامه های صنفی تخلف ننماید. از آنجمله است هر گونه آگهی تبلیغاتی پزشکی و امور جراحی و تغییر ساعت کار در روزنامه های محلی و در مکانهای اجتماع عمومی . اگر نیاز باشد این آگهیها را باید از طریق خود بیماران و بوسیله دست بدست کردن نوشته های شخصی به اطلاع مشتریان مطب رسانید.
سوگند نامه بقراط
سوگند یاد می کنیم به آپولو پزشک به اسکولاپ به تندرستی و داوری شفا بخش همه دردها ، به همه خدایان و الهه ها و تا حدود توانائی و شعور خود این سوگند و پیمان را پاسداری می نمیایم.
کسی که هنر پزشکی را بمن آموخت چون پدر خود گرامی بدارم اور آن در دارائی خود شریک دانم اگر خواستی داشته باشد برای او انجام دهم با فرزندان او چون برادران تنی خود رفتار کنم. اگر فرزندان استاد بخواهند این هنر را بدون مزد و بدون تعهد بآنان بیاموزم بحکم فریضه در آموزش این دانش همه شیوه های تعلیم را بکار بندم. من این دانش و هنر را بفرزندان خود ، فرزندان استاد وشاگردان خود بشرطی که بر پایه قانون پزشکی این سوگند نامه را ادا نمانید و به پیمان خود وفادار باشند خواهم آموخت ن هبه دیگر کس.
من رفتار و کرداری را پیش خواهم گرفت که باتمام توانائی جسمی و اندیشه های خود منافع بیمارانم را مورد توجه قرار دهم و از زیان و آسیب رساندن به آنها دوری کنم. اگر کسی داروی کشنده بخوهد به او ندهم ودر مشاوره داروهای مرگزا اظهار نظر خودداری کنم. به بانوان باردار دارو و یا وسائلی که انگیزه افکندن جنین گردند هم همه زندگی و هنر پزشکی خود را در کمال خلوص و تقدس سپری سازم دردمندی را که نیاز به جراحی دارد اگر در تخصص من نیست عمل نکنم و به این کار را به کاردان آن رشته بسپارم . بدرون هر خانه ای که روم خواستم درمان بیمار و یاری دردمندان باشد .از رفتار فریبنده و از دیافت رشوه دوری جویم از گمراه کردن و فریب دادن زنان و مردان و بردگان و آزاد شدگان بپرهیزم. آنچه که از مردم می بینم یا می شنوم به کار درمان مربوط باشد یا نباشد اگر او نخواهد فاش شود آنرا یک راز پنداشته و به هیچ کس بازگو نکنم تا زمانیک که این سوگند را پاس دارم از زندگی و از هنر پزشکی خود بهره و شادی یابم و همیشه از احترام همگان برخوردار شوم و اگر از آن تخطی کنم سرانجام بد در انتظار من خواهد بود.وجه تمایز جراحیهای زیبایی با دیگر انواع زیباییها در نیازی است که سلامتی و حیات انسان به آنها دارد.برخی از فقها و حقوقدانان با در نظر گرفتن نیاز روانی انسان، قایل به تفکیک و تمایز زیادی میان مسئولیتهای پزشک زیبایی در جراحیهای زیبایی و غیر آن قایل نمیشوند. آنها معتقدند که خروج از افسردگی و پیامدهای منفی روانی، این دسته از بیماران را به جراحیهای زیبایی سوق میدهد و مانند دیگر انواع جراحیها برای افراد جامعه ضروری و مفید است.
اما از سوی دیگر، گروه دیگری هستند که نظام حاکم بر مسئولیت جراحان زیبایی را سنگینتر و سختگیرانهتر از دیگر جراحان نام میبرند. جناب وکیل به این تمایز میان انواع جراحیها تاکید میکند و می گوید: برخی مسایل هستند که ضرورت انجام جراحی زیبایی را کم میکنند و در جراحیهایی که ضرورت انجام آن پایین است نباید خطر زیادی وجود داشته باشد و اگر این اصل رعایت نشود، پزشک به واسطه نفس شروع جراحی مسئولیت خواهد داشت. وی از این ضابطه با عنوان “قاعده تناسب” یاد میکند که در حقوق دیگر کشورها پذیرفته شده است.
اکبر فتح اللهی
وکیل پایه یک دادگستری
نویسنده روزنامه
کارشناس برنامه شبکه ۲ سیما