بررسی ازدواج به بیان وکیل خانواده

بر اساس تجربیات وکیل خانواده که سالها در زمینه ی پرونده های خانوادگی و حقوقی و کیفری کار کرده ام و مشاوره حقوقی داشته ام در بعضی از خانواده ها عقیده بر این اساس است که فردی که به عنوان عروس و یا داماد خانواده قدم به زندگی فرزندشان می‌گذارد باید توسط خود آنها انتخاب شود چرا که معتقدند نسبت به فرزندشان دارای تجربه و آگاهی بیشتری هستند و در حقیقت فرزند خود را در امر انتخاب و تصمیم گیری در مورد همسر آینده خود ناقص می دانند

وقتی آنها فرزند خود را از لحاظ فکری در انتخاب و تصمیم گیری در مورد این امر مهم ناقص می دانند چگونه مطمئن هستند که این فرزند می‌تواند هدفی را برای زندگی خود انتخاب و دنبال کند و یا اگر او از لحاظ فکری کامل نشده است چگونه می توانند تشکیل خانواده دهد واداره امور زندگی را به دست گیرد و هزاران مسائل دیگر البته من منکر تجربه های والدین نیستنم به دلیل اینکه هر فردی به هر حال در دوران زندگی خود تجربه های زیادی را به دست می‌آورند ولی باید این مسئله را در نظر گرفت که هر کس در شرایط خاص خود زندگی می‌کند به عبارت دیگر خصوصیات شخصیتی و محیطی و شرایط اجتماعی افراد با هم متفاوت است بیشتر طلاق‌ها از ازدواج های تحمیلی سرچشمه می گیرد با ازدواج تحمیلی مادری که پدر بچه هایش را دوست ندارد و یا پدری که مادر بچه هایش را دوست ندارد در تعلیم و تربیت فرزندانش نیز رغبت نخواهد کرد

عواقب و اثرات منفی ازدواج تحمیلی

بگو مگوهای خانوادگی دلسردی زن و شوهر از یکدیگر اختلاف و درگیری بین خانواده‌ها سردرگمی و فرزندان نا اهل و غرق شدن فرزندان و دهها مسایل و مشکلات دیگر

انتخاب بدون مشورت

بدون حضور و مشورت والدین کسی را برای ازدواج انتخاب میکنند و اغلب دیده می شود که پدر و مادر در این موارد شروع به جبهه گیری می کنند در صورتی که این جبهه گیری درست نیست باعث کدورت دائمی و عقده های درونی همراه با احساس منفی فرزندان نسبت به والدین می شود اما به جای جبهه‌گیری لازم است پدر و مادر و سایر بزرگترها به شناسایی و تشخیص اخلاقیات و صلاحیت های فرد مورد نظر اقدام کند و او را تحویل بگیرند و یا با او به صحبت بنشیند و از کار تحصیل و وضعیت خانوادگی او باخبر شوند همچنین خوب است بدانند که دلایل فرزندشان در انتخاب او به عنوان شریک زندگی برای آینده چیست وزمان آشنایی میزان صمیمیت و تفاهم آن ها چه اندازه است شاید که شخص مورد پیشنهاد فرزندشان همان کسی باشد که خودشان هم در جستجوی او بوده‌اند لذا باید از حسن انتخاب فرزند خود خوشحال باشند و با گشاده رویی آمادگی خودشان را برای برپایی جشن ازدواج آنها اعلام کند اما اگر پس از بررسی و گفتگو بدون حب و بغض به عدم صلاحیت شخص مورد پیشنهاد پی بردند باید با قاطعیت اما با خوش‌رویی و همراه با دلجویی از فرزند موارد عدم صلاحیت فرد مزبور را به طور روشن و مستدل بیان کند کنند و از او بخواهند که پیشنهادش را از شخص مورد انتخاب خود حس بگیرد

مهمترین پیامدهای ناگوار و منفی ازدواج در سن پایین که اغلب زنان قربانیان اصلی آن هستند به شرح زیر است

۱: ایجاد ناامنی در زنان در ازدواج‌های زودهنگام غالباً مرد چندین سال از زن بزرگتر بوده و فاصله تا مرگ کمتر است و از نظر اقتصادی به مرد متکی است فقدانش آینده ای ناگوار را برای او رقم خواهد زد

۲:حاملگی های زودرس و مرگ و میر مادران هنگام زایمان و خطرات مربوط به حاملگی برای مادران نوجوان از دیگر عواقب ازدواج زودهنگام است پیامدهای فیزیولوژیکی حاملگی در سنین نوجوانی کمتر از عواقب اجتماعی و روانی آن است زیرا ادامه تحصیل به ناچار مختل می‌شود و در اکثر موارد فرد برای پذیرش مسئولیت مادری بلافاصله با بحران های روانی روبرو می گردد که خود ممکن است به ناسازگاریهای دائمی و در نهایت طلاق بینجامد

۳:بررسی طلاق در ایران نشان داده است که یکی از عوامل موثر در افزایش طلاق گسترش ازدواج در سنین پایین بوده است یکی از عواقب ناگوار ازدواج‌های زودرس بالارفتن میزان مرگ و میر نوزادان است که ناشی از بی تجربگی مادران جوان در مراقبت از خود و فرزندانشان است همچنین افزایش مرگ و میر کودکان شیرخوار در مادران نابالغ به‌خاطر نارس بودن کودک و کم وزن بودن او هنگام تولد است

۴:افزایش فراوان بیماریهای مزاجی در زنان و کاهش عمر آنان و نیز افزایش احتمال محروم شدن زنان از تحصیل و کسب موفقیت های اجتماعی

۵:مشکلات رنج آور هنگام همبستری و عوارض ناآگاهی از مهارت زندگی تهدید شدن سلامت و بهداشت جامعه و ایجاد مشکلات اجتماعی مختلفی مثل به خطر افتادن بنیان خانواده و افزایش اختلافات خانوادگی

مشکلات و بیماری های قبل و بعد از ازدواج

و بیماری‌های زناشویی که در زندگی مشترک ایجاد خطر می کنند را باید قبل از ازدواج برطرف کرد و اگر ازدواج صورت گرفته نیز باید در برطرف کردن آنها بکوشید گاهی بیماری‌هایی در مرد و یا زن قبل از ازدواج وجود دارد یا پس از ازدواج به وجود می آید و باعث دلخوری دلزدگی و ناراحتی همسر می گردد و در اثر آن به مرور زمان بنیاد زناشویی سست شده و کم کم دلسردی ادامه می‌یابد تا به مشاجره و حتی طلاق کشیده شود لازم است در ابتدای شروع اشکال یا بیماری فوراً به معالجه پرداخته تا در اثر بی مبالاتی زندگی شیرین خود را بهتلخی مبدل نسازید نظر به اینکه صحت و سلامتی هر یک از شرکای زندگی بسیار لازم وپر اهمیت است و ممکن است یک اشکال یا مورد ناچیز و کم اهمیت یک زندگی زناشویی را به مرور زمان دچار سستی یا انحلال کند